پس از دیدن نیمی از مستند
The Recovery Boys ، مشتاق بودم ادامه آن را ببینم و از پایان فیلم و داستان هرکدام از افراد حاضر در فیلم مطلع باشم .
امشب پس از صرف شام نشستم و چند دقیقه پایانی را دیدم و در نهایت تصمیم گرفتم چند نکته کوچک را که از ترکیب تجربه شخصی ام و دیدن این مستند در ذهن داشتم اینجا بنویسم .
اولین و مهم ترین نکته که در نظرم آمد این بود که اعتیاد یک سبک زندگی است و یک انسانِ معتاد همیشه یک معتاد باقی خواهد ماند ، با تفاوت اینکه برخی از این انسان ها تصمیم میگیرند سبک زندگی خود را تغییر دهند ، پس به نظرم وقتی که در جلسات درمان افراد معتاد ، خود را یک معتاد به مواد مخدر ، به الکل ، به بازی های رایانه ای و … می خوانند ، در واقع در حال روبرو شدن با حقیقت و آماده سازی خود برای آینده هستند . چرا که برای یک انسان که قبلا در دام اعتیاد بوده است ، هیچ چیزی خطرناک تر از باور داشتن به اینکه اعتیاد را پشت سر گذاشته و دیگر قرار نیست به آن برگردد نیست .
در مقام کسی که سال ها به بازی های کامپیوتری وابستگی شدید داشتم (نمیگویم معتاد بودم ، چرا که میتوانستم آن را هرگاه که میخواهم کنار بگذارم) ، میدانم که اقرار به معتاد بودن اشتباه نیست و درست است ، چرا که به قول مربی حاضر در مستند : فاصله شما با برگشتن به اعتیاد ، یک لحظه تفکر در مورد آن است .
ادامه ی مطلب